لحظه ها بی صدا
بیا تولحظه ها بی صدا
بیا توهیچ وقت زود قضاوت نکن+عکس
هیچ وقت زود قضاوت نکن + عکس
زن و شوهر جوانی پس سالها ازدواج بچه دار نمیشدن برای اینکه از تنهایی در بیان یه توله روتوایلر میخرن و اونو مثل پسر خودشون بزرگ میکنن…این روت بزرگ میشه چندین بار جون این زن و شوهر رو نجات میده حتی از دست راهزنا….
اما پس از گذشت ۷ سال این خانم و اقای جوان صاحب نوزادی میشن که باعث میشه به روتوایلر دیگه کمتر توجه کنن….سگ حسودی میکنه اما کار بدی انجام نمیده…
تا اینکه یروز اقا و خانوم نوزادشون رو که خواب بود روی گهواره تنها میذارن و برای درست کردن کباب به تراس خونه میرن اما وقتی بر میگردن به داخل خونه تا برای بردن فرزندشون به مهد کودک اماده بشن میبینن روتوایلر با دهن خونی تو راهروی خونه ایستاده مرد عصبانی میشه و بدونه اینکه فکری کنه اسلحشو بر میداره و سگش رو در جا میکشه…
و خیلی سریع میرن به اتاق نوزاد میبینن روتوایلر یه مار بزرگ رو کشته و سر مار رو کنده تا به بچه اسیبی نزنه….همون لحظه مرد فریاد میزنه که من سگ وفادارم رو کشتمممممم….
اولا توکوچولویی این موقع شب میبایست تو خونه باشی
دوما اون دختره به چهرش میخورد22 تا 24 سال بخوره اصلا سن تو واون جور نیست
سوما گفت دیوووووووووونه گفتم شایدباور نکردی و مسخره کردی بهت گفتم جدی گفتم این اتفاق شبی افتاده
چهارما من خودمو واسه دیگران تو دردسر نمیندازم کور میشد مواظب باشه تنها هم توخیابون پرسه نزنه
بلههههههههههههه
دیگه چیزی نمیخوای بگی بابایی
اینو جدی گفتم
شبی واقعا چنین اتفاقی افتاد
روبه روی هتل الغدیر کنار پارک شادی
خب میگی چیکار کنم
خیلی دیوونه ای چرا به دختره کمک نکردی دیدی من بودم
هیچی شبیبادوستم بودم یه دختر جلومو گرفت و جیغ میزنه کیفمو زدن منم نگاه آقادزده کردم دیدم کیف دختره تودستشه و خیلی رومانتیک آروم وعادی داره میره اون سمت خیابون منم وفا داری کردم به آقا دزده خیلی رومانتیکتر از آقا دزده گفتم آفرین و محل دختره نگذاشتم رفتم
خخخخخخخ دیووووووووووووونه
قشنگ بود یاد وفا داری خودم افتادم
اوههههههههههه
چه وفا داری