تﻌــﻬـﺪ ﺩﺍﺷﺘــﻦ، ﻗــﺸﻨﮕــﻪ !!
ﺣﺘـــﯽ ﺗﻌﻠــﻖ ﺩﺍﺷﺘﻦ !
ﺍﯾﻨﮑـﻪ ﺑﺪﻭﻧــﯽ ﻣـــﺎﻝ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ ...
ﺳــﻬـﻢ ﮐﺴــﯽ ﻫﺴﺘــﯽ ...
ﻭ ﺍﻭﻧـــﻢ ﻣـــﺎﻝ ﺗـــﻮﺋـــﻪ ..
ﺣـــﻖ ﺗـــﻮﺋــﻪ ..
ﻣﻬـــﻢ ﻧﯿــﺲ ﺍﯾﻦ ﺗﻌــﻬـﺪ ﺍﻣـﻀــﺎﺀ ﺑﺸــﻪ
ﺗـــﻮ ﯾﻪ ﮐـــﺎﻏـﺬ پــﺎﺭﻩ !
ﺍﺻـــﻠﺶ ﺟـــﺎﯼ ﺩﯾﮕــﻪ ﺳَﻨَــﺪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ..
ﺗﻮﯼ ﺩﻻﺗــــــ♥ـــــﻮﻥ
سلاام...

گفتم ک پس یک دم بمان تا روی ماهت بنگرم
گفتی ک من مه نیستم، خود سوی ماه دیگرم
گفتم مرا با خود ببر، گفتی نخواهم دردسر
گفتم خبر از من بگیر، گفتی نگیر از من خبر
گفتم ک تا برگشتنت من منتظر می ایستم
گفتی ب فکر من مباش، من هم ب فکرت نیستم
گفتم چه شد پیمان تو؟ تا انتهای جان تو
خندیدی و گفتی ب من، طومار آن از آن تو...
خیلی جالب بود مرسی اجی
نوشتی اولا و توضیح دادی ولی ما چیزی در مورد دوما ندیدیم هه هه بگذریم
اون که توفکرش ازداوج بوده آیا به تو هم گفته بوده که تو فکرش چی بوده؟
اون سنش چقدره؟
توچرا دیونش بودی؟
چرا ازش کم کم بدت اومد؟
اون اهل شهر خودمن هست یانوچ؟
اون هیچی نمیگفت ولی معلوم بود ولی بعد کم کم گفت ولی من همیشه به چشم برادری بهش نگاه میکردم
اون 18یا 19سالشه
چرا دیوونش بودم خیلی ساده بود مهربون بود و......بر عکس خیلیااااااااااااااااا
من ازش بدم نمیاد فقط احساسمو کنترل کردم همین
نه اون یزدی نیست
این که گفتی ده عاشورا اون رفته عزاداری تو ناراحت شدی خب بدت نیاد کار شما اشتباه بوده اینکه آدرس یه دختر دیگه بهش دادی باز کارت اشتباه بوده چون به شخصیتش بی احترامی کردی اینکه گفتی شما رفتی با چند تا پسر دوست شدی خب به کسی مربوطی نمیشه زندگی شخصیته هر کار دوست داشته باشی میتونی بکنی اینکه گفتی خرش کردی. شما کار اشتباهی کردی که یک:به کسی که توزندگی شخصیت دخالت کرده که چرا این کار میکنی چرا اون کار میکنی اصلا پیام دادی بهش که خواسته باشی خرش کنی. دو: شما نمیبایست به شخصیت یاسین بی احترامی کنی که خواسته باشی (ازآقایاسین من معذرت میخوام) خرش بکنی
حالا من یک سوال ازت دارم یاسین رو دوست داری یانوچ اگر داری برای چه رابطه ای دوست داری دوستی وازدواج ویا اینکه دوستی؟
من اولا خیلی دوسش داشتم یعنی دیونش بودم ولی بعد کم کم این احساس خاموش شد ولی اون تو فکرش ازدواج اینا بوده کلا میخواسته من واسه خودش باشم حالا که دیده من با یه پسر دیگه جیک تو جیک شدم دیوووووووووونه شده
خواهشا اگر من تو وبت بودم تو هم تو وبت بودی سوال کردم ازت جواب بده بعد از وبت برو بیرون تا منم وقتمو واسه جواب کامنتم از طرف شما حدر نره برم سراغ وب دوستای دیگم
از من میپرسی چکار باهاش کردی؟درست بگو چی شده اگه کمکی از دستم بربیاد واسه جفتتون میکنم البته اگه به هم توهین نکنید
هیچی من دهه عاشورا تو نت بودم بعد منتظرش بودم اونم گفت دارم میرم هیئت نمی تونم باهات باشم منم خیلی از دستش دلخور شدم چند روز بود محلش نمیذاشتم اونم مدام پیام میداد تا اینکه ادرس وبلاگ یه دختر دیگه رو بهش دادم گفتم برو پیش اون دیگه هم سراغ من نیا اونم گفت نه من فقط تو رو میخوام نمیخوام باکس دیگه ای باشمو از اینجور حرفا بعد از یه مدت دوباره باهم خوب شدیم تا من رفتم پیش چنتا پسر دیگه دیگه با اونا بودم بعد که فهمید خیلی از دستم ناراحت شد یه مدت مهلم نمی زاشت تا اینکه دوباره خرش کردم باهم بودیم و من همچنان با پسرای دیگه تا اینکه بهش گفتم من دیگه نمیخوام با تو باشم دیگه نیا وبلاگمو بس کنو اینا بعد یخورده باهام حرف زد گفت چی شده چرا اینجوری میکنی مگه من چیکار کردم بعد داشتم با یه پسر دیگه حرف میزدمو اینا بعد اون فهمید بعد دعوا کردیم اینا اونم بهم گفت من دیگه تنها نیستم رفتم تو فیسبوک با یه دختر به اسم یلدا دوست شدمو اون دختره توهم دختری راستی معرفی نکردم دوس دختر جدیدمه بعد تا اینو گفت منم اتیش گرفتم بسمش بر فحش بعد داشتیم باهم حرف میزدیمو اینا که من با یه پسر دیگه بودم بعد اون گفتI LOVE YOUاینا بعد یاسین دیگه گفت بهم خیانت کارو اینجور حرفا بعد الان پسته رو خوندم دنیا رو سرم خراب شد
منظورت یاسین هست؟
مگه چه اتفاقی افتاده؟
چیکار باهاش کردم
من به همچی دقت میکنم تازه پاچه زیر شلواریشم از چکمش زده بیرون
علی اینا رو ولش کن اگه بخوام از دلش دربیارم چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما پسرا چه جوری از دلتون درمیارن؟؟؟؟؟؟؟؟
هه هه
این دختره چهره ولباس وکفش وشالش به کنار زیر شلواریش منو کشته
زیاد به این جور چیزا دقت میکنیا پس برو عکسایی که تو اون وبلاگم گذاشتمو ببین