لحظه ها بی صدا

بیا تو

عناوین یادداشت‌ها

  • دنیا چهارشنبه 11 دی 1392 18:15
    خیلى مواظب باش !!! اگه باشنیدن صداش دلت لرزید . . . اگه از بدی هاش فرار نکردی و موندی دیگه تمومه!!! اون شده همه ی دنیـــــــــــــــــــات . . .
  • تو چهارشنبه 11 دی 1392 18:13
    از تــمــام بــودنـــى هــا تــو فقــط از آن مــن بـاش کــه بـه غیــر بـا تــو بــودن دلـــــم آرزو نــدارد . . .
  • خداحافظ چهارشنبه 11 دی 1392 18:11
    زیــر آوار آخـریـטּ حـرفـتــ جـآ مـآنـבه امــ لعــــــــــنـتــے نمی בآنــے "خـدآحـآفـظـتــ " چـنـב ریـشـــتـر بـوב !!!
  • منم چهارشنبه 11 دی 1392 18:04
    خُـوب نـِگـاه کـטּ،مـی بـیـنـــے . . .؟؟ لَـعـنَـتـے. . .! ایـטּ ویـرانـکــَـده آثـار بـاستـانـےْ نـیـسـت؛ . . . "مَنــمــ". . .!!! ... هرچند تو که نمیفهمی
  • همان چهارشنبه 11 دی 1392 18:02
    دلم میخواد وقتی بعد یه مدت که پیداش میشه صاف توو چشماش نگاه کنم بگم برو همون گوری که بودی اما نمیشه هیچوقت نمیشه تا نگام میکنه دلم میخواد بغلش کنم و به احمقانه ترین شکل دوباره میبخشمش.....!
  • این خط این نشان چهارشنبه 11 دی 1392 18:00
    این خط این نشان دلت برای هیچ کس به اندازه من تنگ نخواهد شد برای نگاه کردنم برای بوسیدنم برای خندیدنم برای تمام لحظه هایی که آمدی و شعر من شدی روزی که نیستم دلت برای همه اینها تنگ خواهد شد
  • تکیه چهارشنبه 11 دی 1392 17:56
    تکیه بده ...! اما… به شانه هایی که اگر خوابت برد، سرت را زمین نگذارد...!
  • سرم چهارشنبه 11 دی 1392 17:55
    سرم را کـه تکیـه می دهم بـه سینـه ی ِ مـردانـه اَت همـه کوه هاکــم می آورند وآغوش امن توست که بهـانـه ایی می شــوَد بـرای ِهزاربـاره پیــدا شـدن در حریمت...
  • حواس چهارشنبه 11 دی 1392 17:42
    هـــر گــــاه بـه تــو فـــکـر مـــیــکـنم .. حـــواســم از هــمه چــیز پــرت مــیشود .. و مـــن چـه روز هـای بــیهوده ای را ســپری مــیـکنم .. بـا بــیسـت و چـهار سـاعـت حـواس پـرتی...
  • شنیدم چهارشنبه 11 دی 1392 17:41
    شنیدیم٬ میگن : وقتی یه دختر بخاطر یه پسر اشک میریزه ، یعنی واقعن دوسش داره... اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ، یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه ....
  • تو چهارشنبه 11 دی 1392 17:35
    تمام زندگی ات که شده باشد، جز آغوشش پناهی نداری... حتی اگر از خودِش دلگیر باشی...
  • بی احساس چهارشنبه 11 دی 1392 17:34
    بی احساس تر از تو کجا پیدا کنم وقتی بهت می گویم جوانی ام را به پایت میریزم و تو بی توجه از کنارم رد میشی
  • مخاطب چهارشنبه 11 دی 1392 14:26
    نوشته هایم را کهـ ـ ـ می خــــــوانیـ ... دلخـ ـ ـوش نبــاش از اینکه مخاطبمـ تویی .. زیـــــ ـ ــــاد شدن نوشته های مـن یعنی : بی حد بودن نامردی های تــــ ـ ــــو
  • ووووووو چهارشنبه 11 دی 1392 14:24
    سن دئمه ناغیلمیش بوتون سئوگیلر چون ناغیل اولسا دا ، بو حقیقتدیر اینسانین آغلینی باشیندان آلیر سئوگی گؤر بیزلری نه گونه سالیر .
  • یک طرفه چهارشنبه 11 دی 1392 14:22
    " یڪـــ طــرفـﮧ بودטּ " هـمـﮧ چیــز را نـابــود مے ڪُـند از خیابـــاטּ گــرفتــﮧ تــا رابطــﮧاَشـــ ...
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 11 دی 1392 14:21
    ﻣــَﻦ ﻋـﺎﺷﻘﺖ ﻫــَﺴﺘـَﻢ … ﻭ ﺗـﺎ ﺍﻧﺘــَﻬﺎﮮ ﺍﯾـﻦ ﺩﻧﯿـﺎﮮ ﭘـُـﺮ ﺍﺯ ﺗـُﻬـﮯ ﻫـﯿﭻ ﮐـﺎﺭﮮ ﺑـﻪ ﺟـُـﺰ ﺩﻭﺳـﺖ ﺩﺍﺷـﺘـَﻨـَﺖ ﻧـَـﺪﺍﺭﻡ ﻫـﯿﭻ ﺩﻟـﯿﻠﮯ ﺑــَﺮﺍﯼ ﺗـَﻨـﻬﺎ ﮔـُﺬﺍﺷـﺘـَﻨﺖ ﻧــَﺪﺍﺭﻡ ﻫـﯿﭻ ﺑــَﻬﺎﻧﻪ ﺍﮮ ﺑــَﺮﺍﮮ ﺍﺯ ﯾـﺎﺩ ﺑـُﺮﺩﻧــَﺖ ﺣـَﺘـﮯ ﺑــَﺮﺍﮮ ﻟـَﺤـﻈﻪ ﺍﮮ ﻧــَﺪﺍﺭﻡ … ♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥
  • دردم چهارشنبه 11 دی 1392 14:15
    دردم ایــــن نـــیـسـت کـــــه او عــــاشــــق نـــیــسـت ، دردم ایــــن نــیــسـت کــــــــه مــعــشـــوق مــن از عــشــق تـهــی اسـت دردم ایــــــن است کــــــه بــــا دیـــــدن ایـــــن ســردی هــــا مـــــن چـــــرا دل بـــســتــم ؟!! اهااااااااااااای با توام
  • وو چهارشنبه 11 دی 1392 14:11
    روزی میرسد که در خیال خود جای خالی ام را حس کنی در دلت با بغض بگویی : “ کاش اینجآ بود “ اما مَـن دیگر . . . به خوابت هم نمی آیم ... کمی عوض شدم ؛ دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم ؛ به کسی تکیه نمیکنم .؛ از کسی انتظار محبت ندارم ؛ خودم بوسه میزنم بر دستانم ؛ سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم …
  • سرت چهارشنبه 11 دی 1392 13:59
    ســـَـرت گــَــرم شــُـد ... ســـَـرم گــَــرم شــُـد ... تــو بـــآ اون ! مــَــن بــآ تــَـب لعنتی ...!!
  • یه چهارشنبه 11 دی 1392 13:58
    یــﮧ دنیا فــاصله ســت . . . بیـن دنیــای کـسی کــﮧ . ., شبا بـا قـرص خــوابـش میبـره . . . بـا اون کسـی کـﮧ بــا یـﮧ اس ام اس دوست دارم میخــــوابـه . . .!
  • ..... چهارشنبه 11 دی 1392 13:51
    عزیز من، برادر من، داداش من، بی شعوری که آبنبات چوبی می سازی وسطش آدامس نمیذاری باشمااااا هستممم 45 ساعته لیس زدم این لعنتی رو به عشق اون آدامسه ! آدامس نبود وسطش. این درسته؟ آدمی تو ؟ شرف داری تو ؟ ... ...یعنی امشب سرتو راحت میذاری زمین میخابی ؟ اره ؟؟؟ بترس از اون روزی که عمـــــه دار شی...بترس...
  • عشق یعنی سه‌شنبه 10 دی 1392 12:01
    عشق یعنی همون اندازه که تودوسش داری اون نمیخوادت وخردت میکنه ولی بازمیگی.........هی قربونش برم عزیزه خودمه
  • برای یکشنبه 8 دی 1392 23:45
    برای با او و اوووهــ ـــا بودن چه بی طاقتی اول من را تمام کن
  • خدا یکشنبه 8 دی 1392 23:42
    خدایا ... تو را به تمام عالم سوگند, آنگاه که عاشقی در تاریکی شب به یاد عشقی اشک میریزد ... کمی نگاهش کن . . .
  • خواب هایم یکشنبه 8 دی 1392 23:38
    خواب هایم بوی تن تو را میدهدنکند… آن دورتر ها… نیمه شب… در آغوشم میگیری…!
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 دی 1392 23:04
    این پست را ســــــکوت می کنم تو بنویس ! تــــــــو بنویس ... از دلتنگی هایتــــــ، از دردهایتــــــ ، از حــــرف هایت ... از هرچه دلتـــــ می گوید ! بنویس برایـــــــــم... اهای باتوام میفهمی که توووووووووووو
  • محبت یکشنبه 8 دی 1392 23:02
    محبتـــ رو وقتـــی یاد گرفتـــم کــه قصــه ی پســر کوچولویـــی رو شنیــدم که وقتـــی داشتــــ بـــارون میومــد سرشـو رو به آســمون بلند کرد و گفتــــ: خدایــا گریــه نکن درستـــ میشــه......
  • یادت جمعه 6 دی 1392 17:21
    چطور دلت امد بری بعد هزارتا خاطره تاوان چی را من میدم اینجا کنار پنجره چطور دلت اومد بری چطور تونستی بد بشی تو اوج بی کسیم چطور تونستی ساده رد بشی چطور دلت میاد با من اینجوری بی مهری کنی شاید همین الان تو هم داری به من فکر می کنی چطور دلت اومد که من اینجوری تنها بمونم رفتی سراغ زندگیت نگفتی شاید نتونم دلم سبک نشد ازت...
  • یادت جمعه 6 دی 1392 17:17
    چطور دلت امد بری بعد هزارتا خاطره تاوان چی را من میدم اینجا کنار پنجره چطور دلت اومد بری چطور تونستی بد بشی تو اوج بی کسیم چطور تونستی ساده رد بشی چطور دلت میاد با من اینجوری بی مهری کنی شاید همین الان تو هم داری به من فکر می کنی چطور دلت اومد که من اینجوری تنها بمونم رفتی سراغ زندگیت نگفتی شاید نتونم دلم سبک نشد ازت...
  • میشه چهارشنبه 4 دی 1392 20:25
    نبودنت هستیمو نابود میکرد ولی حالا بودنت . . . میشه نباشی ؟ ؟ ؟